صفحه شخصی پیمان شبستانی   
 
نام و نام خانوادگی: پیمان شبستانی
استان: گیلان - شهرستان: آستارا
رشته: کارشناسی نقشه برداری - پایه نظام مهندسی: دو
شغل:  مسئول دفتر فنی / کارشناس نظام مهندسی گیلان
شماره نظام مهندسی:  12399
تاریخ عضویت:  1389/09/03
 روزنوشت ها    
 

 جوجه را آخر پاییز می‌شمارند! بخش عمومی

5

یکی از مثل‌های شیرین فارسی که ـ بعضاً ـ در رجز خوانی‌ها و خودنمایی‌ها کاربرد دارد، این مثل معروف است که :

«جوجه را آخر پاییز می‌شمارند!»

جوجه‌های طبیعی در فصل بهار سر از تخم درمی‌آورند تا بزرگ شوند و به پاییز برسند ، بسیاری از آنها دچار آسیب‌های گوناگون
می‌شوند و از میان می‌روند و چه بسا که شماراندکی از آنها که همهٔ پیشامدها و قضا و قدر الهی و انسانی را از سر
بگذرانند، به پاییز می‌رسند و در شماره می‌آیند و حساب می‌شوند.


بنابراین، مصداق این مثل، جایی است که یافته‌ها و بهره‌ها را زمانی باید قطعی و مسلّم دانست که از گذر آزمون‌ها
و رویدادها گذشته و ثبات و دوام خود را نشان داده باشند.


به عبارت دیگر، خردمند کسی است که به نتیجهٔ آنی کارش یا کاری فریفته نشود و پایان کار را بنگرد.

در این خصوص حضرت جلال‌الدّین مولوی گفته‌ است:


هر که اوّل بین بُود، اَعْما بُوَد هر که آخر بین، چه بامعنا بُوَد


خود همین بیت نیز به صورت مَثَل درآمده است.

این مثل هم مشابه مَثَل «جوجه را آخر پاییز می‌شمارند» است. در خصوص پیدایی این مثل، مولوی در داستانی می‌گوید:

«مردی شتابان به دکاّن زرگری رفت و گفت: ترازو بده تا زری که دارم وزن کنم. زرگر گفت که غربال ندارم.
مرد گفت: ترازو می‌خواهم، نه غربال! زرگر گفت: جارو در دکاّن موجود نیست!مرد عصبانی شد و گفت:
لودگی بگذار و خود را به کری مَزن! ترازو بده می‌‌خواهم زر بسنجم!
زرگر در پاسخ گفت: ای مرد! سخنت را شنیدم و منظورت را فهمیدم،
امّا می‌بینم که تو پیرمردی هستی با دست لرزان و می‌دانم که چون زر بر ترازو بکشی،
به زمین خواهد ریخت و آنگاه از من، جارو طلب خواهی کرد تا آن‌را بروبی و غربال خواهی خواست که زر از خاکروبه جدا سازی.

من پایان کار تو را از نخست دانسته‌ام: هر که اوّل بنگرد پایان کار اندر آخر او نگردد شرمسار


و اما آخر پائیز شد ، همه دم میزنند از شمردن جوجه ها...

اما تو ای مهربان،

بشمار، تعداد دل هایی را که بدست آوردی...

بشمار، تعداد لبخندهایی که بر لب دوستانت نشاندی...

بشمار، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی...


در این فصل زرد، تو چقدر سبز بودی؟!

جوجه ها را بعداً با هم میشماریم...





شنبه 30 آذر 1392 ساعت 07:08  
 نظرات    
 
پیمان شبستانی 23:37 شنبه 30 آذر 1392
2
 پیمان شبستانی
با عرض پوزش از دوستان مطلب به شیوه مرتب و منظمی ارسال شده بود نمیدونم چرا اینجوری به هم ریخته!
ترانه ای که پیوست شده هم ترانه خاطره انگیز پاییز عریون با صدای مرحوم منوچهر طاهر زاده هست
م افتخاری 11:42 یکشنبه 1 دی 1392
1
 م افتخاری
اگر امکان دارد مطلب را بصورت جداگانه برای بنده ارسال نمائید
m.eftekharius@gmail.com
پیمان شبستانی 01:46 دوشنبه 2 دی 1392
1
 پیمان شبستانی
جناب مهندس افتخاری اطاعت امر شد
م افتخاری 08:58 سه شنبه 3 دی 1392
1
 م افتخاری
سپاس